زندگانی عطار نیشابوری
علمي ادبي هنری تفريحي .....Scientific, literary, artistic, recreational
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391
نویسنده : محمود مرادپور

فَریدالدّین ابوحامِد محمّد بن ابراهیم نیشابوری مشهور به عطّار نِیشابوری (زادهٔ ۵۴۰ در نیشابور â€“ درگذشتهٔ ۶۱۸ هجری قمری در شادیاخ نیشابور) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زاده شد.

زندگی

نام او آ«محمّدآ»، لقبش آ«فرید الدّینآ» و کنیه‌اش آ«ابوحامدآ» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کرده‌است. نام پدر عطّار ابراهیم (با کنیهٔ ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.

او که داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدّین بغدادی فرا گرفته‌بود، به کار عطاری و درمان بیماران می‌پرداخت. او را از اهل سنت دانسته‌اند اما در دوران معاصر، شیعیان با استناد به برخی شعرهایش بر این باورند که وی پس از چندی به تشیع گرویده یا دوست‌دار اهل بیت بوده است.و البته لازم به ذکر است که استناد این افراد به اشعاری از ایشان است که از نظر اکثر اساتید این حوزه و عطارشناسان به نام، منسوب به ایشان هستند و توسط افرادی هم تخلص یا به نام ایشان سروده شده‌اند و این مهم را می‌توان به راحتی از ابیاتی در خسرونامه فهمید هر چند که ایشان در مقدمه منطق‌الطیر (مقامات طیور) به نکوهش متعصبین پرداخته‌اند و به این افراد توصیه کرده‌اند که هم محب اهل بیت باشند و هم دوستدار خلفای راشدین .

مصیبت نامه که اندوه جهان است

 

الهی نامه که اسرار عیان است

به داروخانه کردم هر دو آغاز

 

چگویم زود رستم زین و آن باز

مصیبت نامه زاد رهروان است

 

الهی نامه گنج خسروان است

جهان معرفت اسرار نامه است

 

بهشت اهل دل مختار نامه است

مقامات طیور امّا چنان است

 

که مرغ عشق را معراج جان است

چو خسرونامه را طرزی عجیب است

 

ز طرز او که مه را نصیب است

به گفته بزرگ مرد عرفان ایران زمین

ملت عشق از همه دینها جداست

 

عاشقان را ملت و مذهب خداست

زهد و زندگی وی

درباره به پشت پا زدن عطار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه‌گیری و تقوا را پیش گرفتن وی داستان‌های زیادی گفته شده‌است. مشهورترین این داستان‌ها، آن‌ست که عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود می‌پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابسته‌ای، چگونه می‌خواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت. چیزی که نمایان است این است که عطار پس از این جریان مرید شیخ رکن الدین اکاف نیشابوری می‌گردد و تا پایان عمر (حدود ۷۰ سال) با بسیاری از عارفان زمان خویش هم‌سخن گشته و به گردآوری داستان‌های صوفیه و اهل سلوک پرداخته‌است. و بنا بر داستانی وی بیش از ۱۸۰ اثر مختلف به جای گذاشته که حدود ۴۰ عدد از آنان به شعر و دیگر نثر است. عطار در سال ۶۱۸ یا ۶۱۹ و یا ۶۲۶ در حملهٔ مغولان، به شهادت رسید.

عطار در نگاه دیگران

وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار می‌رود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبه‌ای بالا برخوردار بوده‌است؛ چنانکه مولوی درباره او می‌فرماید:

هفت شهر عشق را عطار گشت

 

ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

ماجرای شهادت عطار از غم‌انگیزترین رخدادهای روزگار است که در روان خواننده اثری دردناک به جای می‌گذارد. تذکره‌نویسان در این خصوص نگاشته‌اند که: پس از تسلط چنگیز خان مغول بر بلاد خراسان شیخ عطار نیز به دست لشکر مغول اسیر گشت. گویند مغولی می‌خواست او را بکشد، شخصی گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او هزار درم بدهم. عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. پس از ساعتی شخص دیگری گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او یک کیسه کاه ترا خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمی‌ارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را هلاک کرد.

آثار

آثار مسلم عطار طبق تحقیقات دقیق استاد محمدرضا شفیعی کدکنی بدین شرح است: اسرارنامه، الهی نامه، منطق الطیر، مصیبت نامه، مختارنامه، تذکرة‌الاولیا، دیوان اشعار.

نمونهٔ اشعار

جانا، حدیث حسنت، در داستان نگنجد

 

رمزی ز راز عشقت، در صد زبان نگنجد

سودای زلف و خالت، در هر خیال ناید

 

اندیشهٔ وصالت، جز در گمان نگنجد

هرگز نشان ندادند، از کوی تو کسی را

 

زیرا که راه کویت، اندر نشان نگنجد

آهی که عاشقانت، از حلق جان برآرند

 

هم در زمان نیاید، هم در مکان نگنجد

آنجا که عاشقانت، یک دم حضور یابند

 

دل در حساب ناید، جان در میان نگنجد

اندر ضمیر دلها، گنجی نهان نهادی

 

از دل اگر برآید، در آسمان نگنجد

عطّار وصف عشقت، چون در عبارت آرد

 

زیرا که وصف عشقت، اندر بیان نگنجد

  • بیت آغاز منطق الطیر

آفرین جان‌آفرین پاک را

 

آن که جان بخشید و ایمان خاک را

http://dl.clip2ni.com/2011/6/1340998469_693jw8.gif


لطفا نظر بدهید. ممنون
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: دانستنيها , ,
برچسب‌ها: زندگي نامه دانشمندان ايراني ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید .دادن نظر را فراموش نکنید. خوش ساعات لار